سوالی که معمولاً برای بیشتر افراد پدید می آید این است که حجاب فرد را محدود می کند یا مصون؟
این موضوع به دو سوال تقسیم می شود :
1)آیا حجاب محدودیت است ؟
2) آیا حجاب مصونیت است ؟
در ابتدای جواب به این مبحث این سوال مطرح می شود که منظور از محدودیت چیست؟اگر منظور از محدودیت محدود شدن فرد به یک نوع پوشش خاص و یا محدود بودن فرد در حفظ اندام هایش از دید نامحرمان است باید گفت بله حجاب محدودیت است اما محدودیتی که برای فرد محدود شده و دیگر افراد اجتماع آرامش روان و نوعی آزادی روحی به همراه می آورد .
در واقع حتی کسانی که با حجاب مخالف هستند یا آن را دست و پا گیر می دانند خودشان نیز به این موضوع اعتراف دارند که حجاب اگرچه شخص را در برخی زمینه ها محدود می کند اما نتیجه اش چیزی ارزشمند تر و گرانبها تر است که محدودیت به وجود آمده در برابر آن بسیار اندک و این محدودیت در کنار آن دست آورد گرانبها بسیار پر ارزش می گردد .
برای اثبات این موضوع مثال های متشابه در زمینه های دیگر نمی آوریم بلکه به بیان اعترافات مخالفان و دشمنان حجاب می پردازیم و دلیلی روشن و درج شده در تاریخ می آوریم تا جای شک و شبهه ای نماند : «در جنگی که استعمارگران در الجزایر به راه انداختند استعمارگران به این نتیجه رسیدند که (اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزایری هجوم ببریم .
. . باید بدواً زن ها را تحت سلطه قرار دهیم . ) (1 )
استعمارگران به این موضوع رسیده بودند که اگر زنان را در دست بگیرند (یعنی زنان در نوع پوشش و رفتار و کارهای خود مطیع آنها باشند ) همه چیز درست می شود .
حجاب نیز نوعی محدودیت است مثل دیوارهای اطراف یک خانه است که هرچه صاحب خانه لوازم و وسائل و چیزهای مهمتری در خانه دارد دیوارها بلند تر و محکمتر و نفوذ ناپذیر تر است .
از طرفی باید قبول کرد که انسانها در بسیاری از موارد محدود هستند و این محدودیت ها را پذیرفته و مهم و ارزشمند می دانند مثلاً دست نزدن به مال دیگران و درزدی نکردن از آن ها و یا بدون اجازه وارد خانه کسی نشدن یا رعایت حقوق دیگران در هر زمینه ای نوعی محدودیت به همراه می آورد که همه آن را خوب و پشندیده می دانند .
پس تنها حجاب نیست که چنین محدودیتی را به همراه می آورد بلکه در زندگی اجتماعی که انسانهای اجتماع گرا دارند انواع محدودیت ها پدید می آید که مورد قبول و برای تک تک افراد ارزشمند و مفید است . حجاب نیز نوعی محدودیت است مثل دیوارهای اطراف یک خانه است که هرچه صاحب خانه لوازم و وسائل و چیزهای مهمتری در خانه دارد دیوارها بلند تر و محکمتر و نفوذ ناپذیر تر است .
حجاب دیوار و حصاری است تا هرکس به راحتی از زیباییها و زینت های یک زن بهره شخصی نکند و از آنجایی که وجود زن جذاب تر و یا حتی بهتر است بگوییم با ارزش تر از از مرد است چراکه می خواهد نسلی از انسانها را پرورش دهد پس باید حصار این موجود با ارزش محکم تر و نفوذ نا پذیرتر باشد . پس :حجاب نوعی محدودیت است که برای صاحبش مصونیت را به ارمغان می آورد . و این همان پاسخ سوال دوم است .
(1)منبع موضوع : فرانتس فانون – انقلاب الجزایر با بررسی جامعه شناسی یک انقلاب – ص 14 .)
در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن میرباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست .
بنا بر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملتها، و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است . دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند .
نویسنده کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب مینویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش بدست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود . از همین دو عقیده عدهای که میگویند مذهب موجد حجاب میباشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار مؤثر بوده است .
در واقع یکی از دلایل اساسی فراگیری حجاب در تمام ادیان و مذاهب و حتی اقوام بدوی، فطری بودن عفاف و پوشش است. داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند .
در تورات میخوانیم: چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نماست پس، از میوهاش گرفته، بخورد و به شوهر خود داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند عریاناند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند...» بعد ادامه میدهد: آدم ، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رختهایی برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید .» (تورات سفر پیدایش، باب ?)
شناخت شخصیت و انسانیت زن تنها در سایه حجاب متبلور میشود، این عفت و پوشش است که زن را مقامی والا مینهد. در واقع حجاب بر خلاف نظر فمنیستها نوعی تحمیل به زن نیست بلکه زن برای استحکام شخصیت خود شدیدا به آن محتاج است.
زیبایی برای زن سرمایه است، اما باید بجا مصرف شود و زکات جمال زن حفظ عفاف و حجاب است.
اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.
زن نیمی از پیکره یک جامعه را تشکیل میدهد و میتواند در ابعاد مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نقش آفرین باشد. اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع را صادر کرده است. و با احکام و دستورات خردمندانه در چگونگی منش و اخلاق اجتماعی زن جلوی گسترش فساد و ناهنجاریهای ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است.
پس حجاب عامل آزادی و امنیت زن در جامعه است نه اسارت او؛ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بیش از هر کس دیگری اهمیت حجاب را بعنوان سلاح زنان مسلمان دریافتهاند و بهمین منظور اولین اقدامی که در راستای جنگ فرهنگی سعی در انجام آن دارند از بین بردن این پوشش و عفاف زنان است چون به روشنی میدانند که اگر این گوهر ارزشمند از زنان گرفته شود، منشاء فسادها و ناهنجاریهای عظیمی در جامعه اسلامی خواهد شد. لذا دنیای غرب با دادن شعارهایی در تساوی حقوق آزادی و حضور زن در اجتماع و نیز ترویج فرهنگ مدگرایی تلاش در منحرف ساختن جوامع انسانی بویژه جوامع اسلامی داشتند و دارد تا از این رهگذر به اهداف پلید خود که غارت منابع ملی و استیلای سیاسی و نفوذ فرهنگی است دست یابند.اسلام، زنان را به حجاب دعوت میکند و از سوی دیگر از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی و مکمل استفاده میکند. در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد از این رو اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.
متأسفانه انسان شناسی غرب از جهان بینی آنها نشأت می گیرد و چون جهان بینی آنها مادی است، لذا در انسان شناسی هم سهمی از ماورای طبیعت ندارند و انسان را در قلمرو طبیعت و ماده محصور میکنند و صرفا تن شناس اند نه انسان شناس. بنابراین کسی که به انسان شناسی از منظر جهان شناسی مادی مینگرد هرگز در جهان سیر عمودی و صعودی نخواهد داشت و متأسفانه همواره سیر افقی دارد.
آنچه قابل ملاحظه است، اینست که غرب با ادعا، و شعارهایی که پیرامون آزادی زنان در جوامع خود دارد، دیده میشود که تعداد زیادی از زنان غربی روز به روز به اسلام گرایش پیدا میکنند اگر این بانوان احساس آزادی کامل میکردند که ضرورتی نداشت اسلام بیاورند و خود را محصور به حجاب کنند. پس بدون شک آنان بجهت فقدان آزادی واقعی در جوامع شان است که به حجاب اسلامی روی آوردهاند.
اسلام خواهی در غرب پیش از آنکه یک جریان اجتماعی باشد، یک خواهش و نیاز عمومی است.
یک عطش عمیق به عمق چند قرن و خلاء معنویت در حوزههای عمومی جامعه مانند محیط کار، حکومت، دانشگاه مدارس، رسانهها و حتی خانواده اساسی ترین عامل این عطش عمومی است.
و اینست که مشاهده میشود جوانان غربی در اوج فناوری و پیشرفت دچار سردرگمی و بحران هویت میشوند
بشنو از چادر که در توصیف زن
تار و پودش با تو می گوید سخن
تاروپودم را شرافت تافته
تاشرافت را به عصمت بافته
در کلاس حفظ تقوا وشرف
دختران درند وچادر چون صدف
بهترین سرمایه زن چادر است
زانکه زن را زینت زن چادر است
حفظ چادر درسرای اقتدار
دختران را هست تاج افتخار
خفظ چادر خفظ دین ومذهب است
شیوه زهرا ودرس زینب است
حفظ چادر سد فحشا میکند
روسفیدی نزد زهرا میکند
حفظ چادر چاره ساز کارهاست
حافظ گل از هجوم خارهاست
حفظ چادر زخمها را مرهم است
دست رد بر سینه نامحرم است
(ژولیده)
امام خمینى(ره))
«و تو اى خواهر دینىام: چادر سیاهى که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىکشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»
حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست
خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.»
«از تمامى خواهرانم مىخواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»
«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.»
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»
«تو اى خواهرم... حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است.»
به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مىدهم که، حجاب را حجابرا، حجاب را، رعایت کنید.»
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بىاعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوىمعنویت و صفا مىکشاند.»
«از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا کهحجاب خونبهاى شهیدان است.»
«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکارى شما رشد پیدا کردم.»
«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مىترسد تاسرخى خون من.»
«خواهرم: زینبگونه حجابت را که کوبندهتر از خون من استحفظ کن.»
« خواهران ما در حالى که چادر خود را محکم برگرفتهاند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ مىکنند... هدفدار در جامعه حاضرشدهاند.»
بنا بر مکتون تاریخی ؛حجاب در اکثر ملت ها و ایین های جهان معمول بوده است .
دانشمندان تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ نسبت می دهند کتاب "زن در ایینه تاریخ " پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب می نویسد با توجه به علل بررسی شده اثار بدست امده پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود
ß ("مذهب موجه حجاب است )عقیده ای نادرست است .
1-پوشش زن در یونان و روم باستان
دایره المعارف لاروس :
پوشش زنان یونان باستان ßصورت و اندامشان را تاروی پا می پوشاندند
زنان فنیقی ß پوششی قرمز
حتی "نبیلوب"همه پادشاه "عولیس"فرمنروای ابیتاک با حجاب بوده است .
زنان شهر ثیبßصورتشان را نیزبا پارچه می پوشاندند
در اسپارتهß دختران تا موقع ازدواج ازاد بو دند بعد از ازدواج ß سر هایشان را می پوشاندند و صورت هایشان باز بو ده (در بازار صورتها را هم می پو شاندند )
زنان رومانیß با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پو شاندند و چیزی از برامدگی های بدن مشخص نمی شد
ویل دورانت (کتاب تاریخ تمدن): "آرتمیس " الهه ی عفت است و عالی ترین نمونه و الگو برای دختران جوان به شمار می اید دارای بدنی نیرومند و ورزیزده و چابک ئ به زیور عفت و تقوا اراسته است .
2. پوشش زن در ایران باستان
ویل دورانتß زنان صبقات بالا ی اجتماع جرات ان را نداشتند که جز در تخت روپوش دار از خانه بیرون ایند حق دیدن هیچ مردی حتی پدر و برادرانشان را نداشتند (زنان شوهر دار)
دوره ی مادها
کتاب "پوشاک باستانی ایرانیا ن"ß طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد ؛ پوشاک زنان در دوره ی ماد ها از لحاظ شکل (با کمی تفاوت)با پوشاک مردان یکسان است .در این نقوش مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سر شان وجود دارد از هم تشخیص داده می شوند (زنان پوششی رویه سر خود داشتند)
دورهی پارسی ها (هخامنشیان)
از نظر لباس همانند مادها بودند
زنان بولی ß پیراهن ان ها پوششی ساده و بلند و یا دارای چین و استین کوتاه است
زنانی که از پهلو بر اسب سوارند ß چادری مستطیل بر روی همه ی لباس های خود افکنده و در زیر ان یکسان پیراهن با دامن بلند و زیر ان نیز پیراهن دیگری تا مچ پا .
دوره ی اشکانیان
کتاب"پوشاک زنان ایرانی"ß پیراهن بلند تا روی زمین ؛گشاد پر چین استین دار ئ یقه راست بوده است پیراهن دیگری روی این پیراهن می پو شیدند که در ان نسبت به اولی کوتاه و یقه باز بوده است . روی این د و پیراهن چادری سر می کردند چادرهایسان به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بو ده است
کتاب "پاریتان"ß قباییی تا زانو شنلی برسر نقابی بر چهره
دوره ی ساسانیان
دین زرتشت دین رسمی کشور شد حجاب زنان کامل بود و حتی هنر پیشگان زن ؛لباس هایشان تا پشت پا کشیده می شد
در ایین یهود
در کتاب "تلمود" (یکی از کتابهای مهم دینی و فقه مدون و ایین نامه ی زندگی یهودیان است )ß رفتن زن به میان مردم بدون پوشش بر سر نخ ریستن در شارع عام ؛درد دل با مردان ؛صدایش بلند بود که همسایگان می توانستند بشنوند ß مرد حق طلاق بدون مهریه را داشت .